کد خبر 661106
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۶

امید جهانتیغ که شغلش کارگری است صاحب چهار قلو شده است.وی به همراه همسر و چهارقلوها در یک اتاقک به همراه خانواده پدریش زندگی می کنند.برای نگهداری از این چهارقلو ها تمام خانواده تلاش میکنند اما مادر چهار قلوها (سیمین،ثمین،نگین و محمد امین) ، از کمبود هزینه برای خرید پوشاک و شیر خشک می گوید.

{$sepehr_album_47214}

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 11
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • خودم ۱۶:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۲
    0 1
    نمی دونم چرآ همه ی چهآرقلوهآ و پنج قلوهآ تو خآنوآده هآی کم بضآعت ب دنیآ می آد !!
  • ۲۰:۰۳ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۲
    1 0
    ان شاء الله خیره
  • صادق ۲۰:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۲
    0 1
    خسته نباشی دلاور خدا قوت پهلوان
  • ۲۲:۵۱ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۲
    0 0
    چشمت روشن امید آقا تورو خدا مواظب خودت باش ان شاءالله سایه تو و همسر محترمت بر سر بچه های نازنینت مستدام باشه.
  • یه بابایی ۲۳:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۲
    0 0
    خدا حفظشون کنه. خدا بچه رو داده روزیشم می رسونه.
  • التماس دعا ۰۰:۰۴ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۳
    0 0
    منم بچه میخوام دعا کنید برای زوج های نابارور
  • ۱۶:۴۰ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۳
    0 0
    ازبرادران اهل سنت هستن .
  • فاطمه ۱۶:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۳
    0 0
    خیلی قشنگن زیر سایه پدرو مادرشون نامدار باشن و سلامت
  • پری ۲۲:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۳
    0 0
    الهی آمین انشاء الله خدا بهت 5قلو بده .
  • پری ۰۹:۴۱ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۴
    0 0
    گویند زنی زیبا و پاک سرشت به نزد حضرت موسی عليه‌السلام، آمد و به او گفت: «ای پیامبر خدا، برای من دعا کن و از خداوند بخواه که به من فرزندی صالح عطا کند تا قلبم را شاد کند.» حضرت موسی عليه‌السلام دعا کرد که خداوند به او فرزندی عطا کند. پس ندا آمد: «ای موسی، من او را عقیم و نازا آفریدم.» حضرت موسی عليه‌السلام به زن گفت: «پروردگار می‌فرمایند که تو را نازا آفریده است.» پس زن رفت و بعد از یک سال بازگشت و گفت: «ای نبی خدا، برای من نزد پروردگار دعا کن تا به من فرزندی صالح عطا کند.» بار دیگر حضرت موسی دعا کرد که خداوند به او فرزندی ببخشد. دوباره ندا آمد: «من او را عقیم و نازا بیافریدم.» موسی به زن گفت: «خداوند عزوجل می‌فرماید تو را نازا بیافریده.» بعد از یک سال، حضرت موسی همان زن را دید در حالی که فرزندی در آغوش داشت. از زن پرسید: «این نوزاد کیست؟» زن جواب داد: «فرزند من است.» پس موسی عليه السلام با خداوند صحبت کرد و گفت: «بارالها، چگونه این زن فرزندی دارد در حالی که تو او را عقیم و نازا آفریدی؟!» پس خداوند عزوجل فرمود: «ای موسی هر بار که گفتم «عقیم»، او مرا «رحیم» می‌خواند. پس رحمتم بر قدر و سرنوشت پیشی گرفت.»
  • التماس دعا ۰۰:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۵
    0 0
    ممنون از شما کاربر محترم : پری ، بابت داستان حکمت آموز تون

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس